سیامک گلشیری

siamak golshiri

۲۷ - مرداد - ۱۳۹۹

 

کلاس داستان‌نویسی

در این کلاس که شامل پنج جلسه سه ساعته است و به صورت آنلاین  با نرم‌افزار اسکایپ برگزار می‌شود، اصول داستان‌نویسی همراه عناصر داستان به طور کامل درس داده می‌شود. هر جلسه یکی یا دو تا از داستان‌های مشهور جهان خوانده می‌شود و در باره آن بحث و تحیلیل به میان می‌آید. هنرجویان نیز بر اساس تمرین‌هایی که داده می‌شود، داستان می‌نویسند و داستان‌ها هر جلسه تحلیل می‌شوند. 

شهریه‌ی این کلاس‌ها پانصد هزار تومان است.

برای ثبت نام لطفا به این شماره پیامک بدهید: ۰۹۱۰۹۱۶۴۳۴۹

۱۰ - مرداد - ۱۳۹۹

 

 

به سوی قلمرو شاه یوناس دومین رمان از مجموعه‌ی گورشاه منتشر شد؛ داستان نویسنده‌ای که ناخواسته به جهانی کشیده می‌شود که هرچند در ابتدا قصد ورود به آن را ندارد، اما چنان درگیر ماجراهای عجیب و هولناکی می‌شود که گمان می‌کند دیگر هرگز در زندگی‌اش فرصت چنین ماجراجویی را پیدا نخواهد کرد. از این روست که با شخصیت‌های اصلی همراه می‌شود و پا به جهان مخوفی می‌گذارد که هر گوشه اش اتفاقات عجیبی انتظارشان را می‌کشد.

۷ - اردیبهشت - ۱۳۹۹

 

یادداشت مریم تاواتاو درباره‌ی کتاب دختران گمشده، اولین جلد از مجموعه‌ی گورشاه نوشته‌ی سیامک گلشیری                             

یک داستان­نویس که مجموعه رمان­های مربوط به خون­آشام را نوشته، تماسی تلفنی از پسری نوجوان به نام نیما دریافت می­کند. نیما که اخیرا خواهرش را طی یک اتفاق عجیب، در زیرزمین خانه­شان گم کرده و از طرفی به واقعی بودن اتفاقات کتاب­های خون­آشام ایمان دارد، از نویسنده می­خواهد تا در پیدا کردن خواهرش به او کمک کند. نویسنده پس از کنکاش فراوان و امتناع از پذیرش این خواهش وقتی متوجه می­شود دختران دیگری هم هستند که در آن زیرزمین گم شده­اند، قبول می­کند. او که سال­هاست درگیر چنین اتفاقات ترسناکی نشده، با پا­گذاشتن به این مسیر ، وارد ماجرایی پیچیده می­شود . همین ماجراجویی، داستان جلد اول کتاب گورشاه  نوشته‌ی سیامک گلشیری  را می­سازد .  

گورشاه ، از جنس ادبیات نوجوان است؛ شاخه ای کمتر توجه­شده در فضای نویسندگی ایران که علی­رغم وجود جذابیت­های فراوان ، محصولات متنوعی را به بازار فرهنگی، ارائه نکرده است؛ ورود به این ژانر، دشوار است چون خواندن ذهن نوجوانان در این سن که نه کودک­اند و نه بزرگسال و از طرفی پیوسته در حال جستجو برای یافتن هویت خود هستند، نیاز به تسلطی عمیق بر مباحث روان­شناسانه این گروه سنی و نیز آشنایی با مختصات جهان فکری آنها دارد. شجاعت دوبارۀ سیامک گلشیری در ورود به این فضا و نوشتن یک داستان برای جذب مخاطب نوجوان، در کنار نثر گیرای او در خلق فضای وحشت ، ستودنی است . (بیشتر…)

۷ - اردیبهشت - ۱۳۹۹

 

یادداشت مریم تاواتاو درباره کتاب  «میدان ونک ، یازده و پنج دقیقه» نوشته‌ی سیامک گلشیری       

وقتی سعادت در توجه به جزییات است

میدان ونک، یازده و پنج دقیقه، کتاب جدید سیامک گلشیری، مجموعه ای از هجده داستان کوتاه است.  روایت گلشیری در کتاب اخیرش، توجهی را با خود حمل می­کند که گویی نویسنده را در حال بازگو کردن نقشه گنجی نمایش می­دهد و شاهراه اصلی رسیدن به این گنج را توجه به جزییات می­داند. گلشیری، استاد روایت های تیزبینانه برپایۀ کوچک­ترین اتفاقات است؛  این موضوع در کنار مهارت عجیبش در ساخت دیالوگ­هایی متناسب با شخصیت و موقعیت، منجر به واقعی شدن فضای داستان در ذهن خواننده می­شود. گویی دیالوگ­ها از طرف نویسنده به دهان شخصیت گذاشته نشده  بلکه نویسنده لباسی به قامت شخصیت، دوخته که تنها برازندۀ اوست و قرار نیست اینها کلمات فرد دیگری باشند .در مواردی نیز بار اصلی پیشبرد داستان به عهده همین دیالوگ­ها گذاشته شده است؛ دیالوگ­هایی که گاه با کاربرد کمترین تعداد واژگان ، انبوهی از اطلاعات و درعین حال ، احساس را منتقل می­کند . (بیشتر…)

۲۷ - اسفند - ۱۳۹۸

 

 

رمان دختران گمشده، اولین جلد از مجموعه‌ی گورشاه، جایزه‌ی سنجاقک طلایی جایزه‌ی نوفه (گمانه‌زن) را به‌عنوان بهترین رمان سال ۱۳۹۸ دریافت کرد. گفتنی است چاپ جلد دوم این مجموعه با عنوان به‌سوی قلمرو شاه‌یوناس که قرار بود امسال منتشر شود، به سال بعد موکول شد.

۱۳ - اسفند - ۱۳۹۸

 

 

 

چاپ دوم مجموعه‌داستان میدان ونک،‌ یازده و پنج دقیقه ظرف یک هفته به چاپ دوم رسید. این مجموعه شامل هجده داستان است که از آن میان میتوان به لیلیوم‌های زرد، شبی در مه، پارک چیتگر، یک شب، دیروقت و آقاطیب اشاره کرد.

۱۳ - اسفند - ۱۳۹۸

 

 

چاپ دوم اولین رمان از مجموعه‌ی گورشاه منتشر شد. 

بسیاری از دوستان در این مدت با من تماس گرفته‌اند و از چاپ رمان دوم پرسید‌ه‌اند. باید بگویم کتاب تقریبا آماده است، اما به دلیل شرایط تلخی که در آن هستیم، اوایل سال دیگر، در نمایشگاه کتاب منتشر می‌شود.

۱۳ - اسفند - ۱۳۹۸

 

مجموعه‌داستان میدان ونک، یازده و پنج دقیقه منتشر شد

 

دلم نمی‌خواست کتاب تازه‌ام در این روزها منتشر شود. چند روز پیش تصمیم داشتم تلفن کنم به دوستانم در نشر چشمه و بگویم دو ماهی دست نگه دارند، یا شاید هم بیشتر. می‌خواستم دست نگه دارند تا از این غبار جانکاه رنج و غم و ناامیدی که همه جا را در بر گرفته، اندکی کاسته شود. اما یکدفعه یاد چیزی افتادم؛ داستان غم‌انگیز پسربچه‌ای که درست چند روز مانده به تولدش، تصادف می‌کند و ضربه‌ی مغزی می‌شود و به کما می‌رود و بعد از چند روز جان می‌دهد. پدر و مادرش که تمام این مدت بالای سرش بوده‌اند، با قلبی پر از درد به خانه برمی‌گردند و با آزارهای شیرینی‌فروشی مواجه می‌شوند که به او برای تولد پسرشان کیک سفارش داده بودند. پدر و مادر پسربچه، خشمگین، راه می‌افتند می‌روند سراغ مرد شیرینی‌فروش. او که از هیچ چیز خبر ندارد، با شنیدن این خبر شوکه می‌شود. از زن و مرد می‌خواهد بنشینند و برایشان شیرینی می‌آورد و به آنها می‌گوید شروع کنند به خوردن. می‌گوید این یک کار کوچک و خوب است. گمانم در این روزها خواندن داستانی از من، شعری از تو، یک کار کوچک و خوب است. خواندن داستان‌هایی که ما را به جهان‌های دیگری می‌کشاند و می‌گذارند جهان تلخی را که در آن زندگی می‌کنیم، برای لحظاتی فراموش کنیم.

۱۳ - بهمن - ۱۳۹۸

 

 

 

منتشر شد

اولین رمان از مجموعه‌ی گورشاه

دختران گمشده

نیما که چندی پیش خواهرش به‌یکباره ناپدید شده، به سراغ نویسنده‌ای می‌رود که اعتقاد دارد کتاب‌هایش را بر اساس واقعیت محض نوشته و از او می‌خواهد کمکش کند. نویسنده که ادعای نیما را تنها زاییده‌ی ذهن او می‌داند، از این کار سر باز می‌زند. اما رفته‌رفته درمی‌یابد دختران دیگری هم هستند که به سرنوشت خواهر نیما گرفتار شده‌اند. نویسنده سرانجام در شبی مخوف به جهانی کشیده می‌شود که در خیالی‌ترین رمان‌ها هم تصورش را نمی‌کرده.

۱۳ - اسفند - ۱۳۹۷

آیا باید به جوایز ادبی اعتماد کرد؟

بارها و بارها و بارها در این سال‌ها چه از جانب خبرنگاران و چه از جانب کسانی که با هم سرکلاس‌ها کار می‌کرده‌ایم و چه از طرف بعضی از دوستان با این سؤال مواجه شده‌ام که آیا آثاری که اینجا جایزه گرفته‌اند و یا وارد لیست‌های این و آن روزنامه شده‌اند، واقعاً استحقاق آن را داشته‌اند. بارها و بارها شنیده‌ام که گاهی کسی فلان کتاب را که جایزه گرفته، دست گرفته و شروع کرده‌ به خواندن و نتوانسته‌ حتی چند صفحه جلو برود. دوستی می‌گفت گاهی حتی به خودمان قبولانده‌ایم که حتماً کتاب یک چیزی داشته که جایزه گرفته و یا وارد فلان لیست شده و با هر جان‌کندنی که بوده، تا آخرش رفته‌ایم. و این‌قدر این روند ادامه پیدا کرده که بسیاری از داستان ایرانی ناامید شده‌اند. (بیشتر…)