سیامک گلشیری

siamak golshiri

۲۵ - دی - ۱۴۰۱

 

 

گمانم حالا دیگر مرگ هم شرمنده است،
و تلاش می کند خودش را جایی گم و گور کند،
تا وقتی بلندبلند صدایش می زنند،
نشنود،
گرچه آنقدر دنبالش در کوچه پس کوچه ها می گردند
تا سرانجام از جایی سربرآورد

 

سیامک گلشیری

ارسال نظر