سیامک گلشیری

siamak golshiri

۱۲ - بهمن - ۱۳۹۳

جنگل ابر

چند سال پیش، زمانی که داشتم مجموعه خون‌آشام را می‌نوشتم، دنبال مکانی می‌گشتم برای زندگی خون‌آشام‌ها، جایی که می‌توانستند، به دور از انسان‌ها و به دور از نور خورشید، زندگی کنند. خوشبختانه همان روزها یکی از اقوام با من تماس گرفت و از جنگل ابر حرف زد. می‌خواست ماجرای ترسناکی را که در جنگل ابر برای خودش و خانواده‌اش اتفاق افتاده بود، تعریف کند. درست همان مکانی بود که دنبالش می‌گشتم و البته مدتی بعد، آن اتفاق به هسته اصلی رمان جنگل ابر تبدیل شد. باری، از آن زمان که رمان جنگل ابر را نوشته‌ام (چهارمین جلد از مجموعه خون‌آشام) علاقه خاصی به این مکان پیدا کرده‌ام و وقتی شنیدم قرار است جاده‌ای از وسط آن عبور کند، بی‌ا‌ندازه ناراحت شدم، هم به خاطر خون‌آشام‌ها و هم به‌خاطر طبیعتی که دارد روزبه‌روز بیشتر ویران می‌شود. امیدوارم روزی تمامی این ویرانی‌ها پایان یابد.

ارسال نظر برای مطلب “یادداشت”

  1. امیر گفت:

    سلام

    واقعا جای تاسف که هر روز شاید تخریب بیشتر زیسب بوم ها و منابع طبیعی این کشور هستیم ولی حداقل درباره ی جنگل ابر میشه گفت خدارو شکر با پیگیری محیط دوستان و سازمان حفاظت از محیط زیست بلاخره این جنگل وارد مکان های تحت حفاظت قرار گرفت و دستور متوقف شدن هر گونه عملیات جاده سازی از طرف ریاست جمهوری صادر شد .
    امیدوارم این اقدام صرفا یه مانور سیاسی نباشه و معطوف به یک دولت خاص نباشه که ۴ سال دیگه بشه لغوش کرد !

ارسال نظر