سیامک گلشیری

siamak golshiri

۸ - بهمن - ۱۳۹۵

داستان انتقام

داستان انتقام

رمان «داستان انتقام» که به تازگی از سوی نشر افق منتشر شده، داستان چند نوجوان و معلم شان است. معلم در دبیرستان کاری کرده که آنها هرگز نمی‌توانند فراموش کنند و همین موضوع دستمایه‌ی حوادث تلخی است که در شبی پرحادثه اتفاق می‌افتد. شبی که سراسر این داستان را در بر می گیرد.

تکه‌ای از رمان:

رو کرد به من. «فقط می‌خوام یک کلمه بشنوم. هستی یا نه؟» «من…»

«هستی یا نه،‌پوریا؟»

«آره، هستم.»

گفت: «می‌دونی چرا هر بار می‌کشوندتون پای تابلو و گند می‌زد به هیکل تو و هومن؟»

«چرا؟»

«واسه اینکه بگه هیچی نیستین و باید مث گوسفند باهاتون رفتار کرد.» برگشت. ماشین را روشن کرد. گفت: «امشب بهش نشون می‌دیم کی گوسفنده. اون عوضی الدنگ یا شماها که باید گند زده بشه تو زندگی‌تون.» توی آینه به من نگاه کرد. «مطمئن باش کارموم که تموم شد، یه احساسی داری که با هیچی تو این دنیا عوضش نمی‌کنی.»

ارسال شده ها ۴ برای مطلب “داستان انتقام”

  1. امیر گفت:

    سلام

    واقعا این وبلاگ برای من حس نوستالژی داره . خوبه که وبلاگ رو ول نکردید آقای گلشیری و هنوز هم مطلب توش می ذارید . البته من خبر انتشار کتاب جدیدتون رو از طریق کانال های تلگرامی فهمیدم ولی واقعا خوشحالم که این وبلاگ هنوز پا برجاس.

    تبریک می گم بابت کتاب جدید و امیدوارم در آینده نه چندان دور شاهد کار های جدیدتر ازتون باشم .

    موفق و شاد باشید …

  2. حمید گفت:

    آقای گلشیری، خیلی این کتابتونو دوست داشتم. واقعا عالی بود. دستتون درد نکنه. بدجوری حال معلمو گرفتن.

  3. جوادی گفت:

    وقتی شروع کردم نتونسم بذارمش زمین. تبریک میگم. مثل همیشه………….

  4. پیمان گفت:

    سلام اقای سیامگ گلشیری ممنون از کتابتون خواستم باهاتون ارتباط داشته باشم بزرگوار اگه میشه ایدیه تلگرامتون گروهتون رو داشتین بزارین ممنون

ارسال نظر